چشم اندازها | آیا روسیه در جنگ قره باغ پیروز شد؟

به نظر می رسد روسیه با واسطه ای چشمگیر خود در مورد توافق آتش بس بین ارمنستان و آذربایجان و اعزام نیروهای صلح به قره باغ قره باغ برای اجرای آن طی چند ساعت ، یک کودتای ژئوپلتیکی دیدنی و چشمگیر انجام داده است.

مسکو آذربایجان را به لیست کشورهایی اضافه کرد که در قفقاز جنوبی چکمه های زمینی دارند ، غرب را خاموش می کند ، ترکیه را در جای خود قرار می دهد و اظهار داشت که همچنان قدرت برتر قفقاز جنوبی است.

در طول جنگ شش هفته ای ، خویشتنداری نسبی روسیه موضوع گمانه زنی های شدیدی بود. حال ، با مداخله قاطع آن در دلالی و اجرای توافق نامه تقویت قدرت خود در منطقه ، از انگیزه ها و جاه طلبی های آن برای نفوذ تازه آن چه می توان دریافت؟

آیا مسکو واقعاً یک بازی طولانی را در تمام مدت انجام می داد ، در حالی که متخاصم یکدیگر را به اندازه کافی ضعیف می کردند تا بتواند دست به دام شود و نظم منطقه ای جدیدی را وضع کند ، دور خود دور می زد؟ یا اینکه روسیه با ورود اجباری ترکیه به حیاط پشتی خود آماده نشده و برای تعیین خطوط قرمز در درگیری که خودش در ردیف دوم تفکر استراتژیک روسیه بود اما با بسیاری از منافع حیاتی تر ، گره خورده بود ، در تلاش بود؟

حقیقت ممکن است بین این دو قرار داشته باشد. مسکو در مواجهه با یک جنگ همه جانبه در همسایگی خود که در برابر اشکال سنتی کارگزاری مقاومت می کرد ، در یک سری اقدامات تاکتیکی که آگاهانه سعی در جلوگیری از تعهد بیش از حد داشت ، بداهه خوانی کرد. این می تواند برای نشان دادن احساس عمل گرایی در سیاست روسیه در قبال “نزدیك خارج از كشور” باشد ، تفكری كه واقعیتهای زمین را نسبت به وابستگیهای چسبنده نوستالژی نو امپراطوری امتیاز می دهد.

هنگامی که درگیری با ترکیه بسیار آشکارتر از طرف آذربایجان آغاز شد ، مهار مسکو ممکن است محاسباتی را منعکس کند که نوعی شیوه زندگی با آنکارا هم اجتناب ناپذیر بود و هم در نهایت مفیدتر از تلاش برای رویکرد چندجانبه موثر با بازیگران غیرقابل انعطاف یورو-آتلانتیک ، روسیه با بسیاری از موضوعات دیگر با یکدیگر اختلاف دارد.

با پیشرفت درگیری ، احتمال پیروزی کامل نظامی آذربایجان روسیه را مجبور کرد. کرملین یک طرح قبلی را احیا کرد ، از سال 2015 شروع به کار می کرد و پس از معمار خود ، سرگئی لاوروف ، وزیر امور خارجه روسیه ، به طور غیر رسمی “طرح لاوروف” نامیده می شود. در گذشته ، مسکو نتوانسته بود طرفین را ترغیب کند که این طرح را بپذیرند ، به ویژه به دلیل طرح آن در استقرار صلح روسیه.

این مقاومت با نتایج جنگ شش هفته ای که ارمنستان را ویران کرد و آذربایجان را دید که نه تنها چهار سرزمین اشغال شده در اطراف قره باغ بلکه جایزه نمادین و استراتژیک شووشا (معروف به شوشی برای ارامنه) را بازپس گرفت.

چرا پس از آن باكو اقدام به اتمام عملیات نكرد ، سوالی است كه در سالهای آینده به طور گسترده مورد بحث قرار خواهد گرفت. حداقل در کوتاه مدت ، مهار آذربایجانی با دستیابی به عقب نشینی های ارمنی از تمام سرزمین های اشغالی طی چند هفته (که رئیس جمهور الهام علی اف به عنوان هدف اصلی جنگ پیش بینی کرده بود) و همچنین اتصال زمینی آرزوی طولانی مدت به نخجوان ، شیرین شد.

باز نگه داشتن گزینه ها

ممکن است هنگام شروع جنگ ، یک عملیات بزرگ صلح -که طی چند هفته مستقر شده باشد- در دستور کار کرملین نبوده است. اما هنگامی که گزینه های کم هزینه از جدول خارج شدند ، مسکو با قاطعیت تصمیم گرفت تا نتیجه ای را که حتی برای وضعیت منطقه ای خود گران تر است ، از بین ببرد.

در مراحل اولیه درگیری ، پاسخ های اولیه روسیه کم بود: طرفداران خواستار خویشتنداری و بیانیه مشترکی با روسای مشترک گروه مینسک فرانسه و ایالات متحده شدند.

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور همچنین به خبرنگاران یادآوری کرد که تضمین های امنیتی روسیه برای ارمنستان شامل ارامنه در قره باغ نمی شود و آب سرد را بر روی امیدهای ارمنستان برای مداخله شدیدتر روسیه می اندازد.

بسیاری امیدوار بودند که وقتی کرملین در 10 اکتبر واسطه آتش بس شد ، این پایان آن باشد. جنگ در آن زمان 14 روزه بود ، که در واقع یک گام قابل توجه در مقایسه با “جنگ چهار روزه” آوریل 2016 بود ، اما هنوز هم ظاهراً ریشه در همان الگوی عملیات محدود با هدف بازپس گیری تکه تکه سرزمین داشت ، یا آنچه نیکو پوپسکو تحلیلگر از آن به عنوان “تاکتیک های سالامی آذربایجان” یاد کرد. ”برای گرفتن ذرت قره باغ ذره ذره.

آتش بس با میانجیگری روسیه که توسط طرف های متخاصم مورد احترام قرار می گرفت ، نتیجه مطلوب کرملین بود و تأیید می کرد که هنوز هم قلمرو این کشور در قفقاز جنوبی گسترده است. درک اینکه بازی تغییر کرده است ، چند ساعت پس از شکست آتش بس اتفاق افتاد. فقط چند روز بعد ، پیشروی آذربایجان به عمق جناح جنوبی ارمنستان نفوذ کرد و این نشان داد که این جنگ به جای تغییر فزاینده وضعیت موجود ، به سمت بازسازی اساسی پیش رفته است.

با امید به آتش بس واقعی که ظاهراً ناکام مانده است ، پاسخ های بعدی روسیه روشن است.

حدود 20 اکتبر ، پاسگاههای کوچک نظامی روسیه در نزدیکی مرزهای ارمنستان تأسیس شدند ، که می تواند به عنوان نمایش (بسیار تأخیر) حمایت از ارمنستان تعبیر شود ، اما در صورت ادامه درگیری ها گزینه هایی نیز باز می ماند. روسیه همچنین در 26 اکتبر حملات هوایی را به جناح ارتش ملی سوریه فیلاق الشام انجام داد و در حدود 80 نفر را به قتل رساند ، در یک نوع تشدید غیر مستقیم که به ترکیه سیگنال فرستادن مزدوران سوری در قفقاز جنوبی خط قرمز بود.

در هفته اول ماه نوامبر ، در حالی که آذربایجان آماده عملیات خود برای تصرف شوشا نمادین بود ، عناصر توافقنامه سه جانبه ای که باید امضا شود ، قبلاً تعریف و توسط مقامات ترکیه به رسانه ها درز کرده بود. موفقیت در عملیات شوش برگ برنده اساسی بود که رئیس جمهور علی اف را قادر ساخت تا با حفظ شوشا و برنامه عقب نشینی نیروهای ارمنستان به عنوان موقعیت اصلی خود ، دوباره وارد گفتگو شود.

تمرینی در مهار

توافقنامه سه جانبه را می توان به عنوان وسیله نقلیه نتایج قاطع خواند. این پیروزی خود را در آذربایجان کوتاه می کند ، اما انکار نمی کند. با همین حساب ، شکست ارمنستان را کمتر از کل می کند ، اما بحث در مورد نگرانی های اصلی ارمنستان – یعنی وضعیت سایر مناطق قره باغ کوهستانی – را به آینده ای نامشخص موکول می کند.

نقشه قره باغ کوهستانی

مداخلات روسیه مانع ورود ترکیه به قفقاز جنوبی به عنوان یک بازیگر امنیتی نمی شود ، اما در انتظار نتایج مذاکرات در مورد دامنه و محل ناظران نظامی ترکیه ، این شامل آن است. بنابراین مداخله روسیه تضمین می کند که منطقه ای شدن درگیری در شرایط مطلوب تری برای روسیه اتفاق می افتد و فقط در صورت لزوم به ترکیه زمین می دهد.

با این وجود یک عملیات صلح آمیز بزرگ در قره باغ کوهستانی ، یک افزایش قابل توجه در تعهدات روسیه را نشان می دهد. این اولین انتخاب استراتژی هژمون نیست. هژمون ها معمولاً به روش های كمتر مستقیم عمل می كنند: ارائه امنیت جمعی كه در وهله اول از بروز درگیری جلوگیری می كند ، ارائه كمك های جذاب و ترتیبات تجاری و وادار كردن زیردستان به پیروی از قوانین و ارزشهای شما از طریق قدرت اقناع. هرچند که متناقض به نظر می رسد ، مداخله روسیه نشان دهنده کوتاه شدن گزینه های کاملاً هژمونیک بیشتر برای اعمال قدرت است.

در میان مدت ، تمدید صلح صلح روسیه اکنون به یک موضوع غیر متناسب با اهمیت در دستور کار دو جانبه آن با ایروان و باکو تبدیل خواهد شد ، احتمالاً با فشارهای متناقض به نفع و مخالف تجدید آن به ترتیب از ارمنستان و آذربایجان. مدیریت اصطکاک و سرریز آن به منافع دیگر در روابط خود با هر کشور ، ضمن حفظ روابط دوستانه با هر دو کشور ، چالش مهمی برای دیپلماسی روسیه خواهد بود.

این مهم است زیرا مدتهاست که کرملین بهترین منافع خود را در این درگیری به عنوان منافع خود تعریف می کند پرهیز از انتخاب طرفین، به منظور حفظ نفوذ طولانی مدت بر باکو و ایروان.

با شفاعت قبل از تخریب کامل حوزه قضایی ارمنستان که به رسمیت شناخته نشده است در قره باغ ، توافقنامه سه جانبه موجب صرفه جویی می شود آینده ای برای روابط مسکو با ایروان. با حفظ یک قره باغ کوهنوردی کوتاه مدت که ساکنان سابق ممکن است انگیزه ای برای بازگشت به آن احساس نکنند و مجوز داشتن پنج سال حق وتو برای باکو و ایروان در مورد تمدید صلاحیت صلح ، این چنین نیست. آینده رابطه مسکو با باکو را نیز قربانی کند.

به جای یک بازی پایدار و طولانی مدت ، آنچه در رویکرد روسیه در درگیری ارمنستان و آذربایجان قابل توجه است ، انعطاف تاکتیکی آن است. این رویکرد همیشه از ابزارها و سازوکارهای مختلفی استفاده کرده است که کرملین در درگیری هایی که کنترل نکرده است و در تلاش است تا از تبدیل شدن آنها به یک حزب مستقیم جلوگیری کند ، در پاسخ به فرصت ها و خطرات خاص سیاسی استفاده می کند.

مسلماً مسکو این کنترل را دارد. این آزمایش این است که آیا می تواند از مشاهده طرفین جلوگیری کند یا خیر ، و درعوض می تواند بر روی مهمترین هدف روابط کارا با ارمنستان و آذربایجان تمرکز کند.